افزایش آمار فرار دختران از خانه؛ چه باید کرد؟
تحلیل آسیه بشردوست، کارشناس روانشناسی را درباره آسیب اجتماعی فرار دختران بخوانید.
دنیای قلم - زمانی که آمار و ارقام از افزایش یک اختلال روانی یا آسیب اجتماعی خبر میدهد، اهمیت پیشگیری بیشتر از هر «چرا» و «چگونهای» نمایان میشود. پیشگیری در حوزه سلامت روانی اجتماعی به اقداماتی گفته میشود که برای جلوگیری از بروز اختلالات روانی و مشکلات اجتماعی و کاهش پیامدهای آن انجام میشود. امروزه مسئله فرار دختران و زنان از خانه، جنبه فوقالعادهای پیدا کرده و آمار آنان به طرز نگران کنندهای در حال افزایش است و بر اساس گزارش معاونت عملیات پلیس تهران، آمار دختران و زنان فراری هر سال افزایش مییابد که بیشتر دختران در سنین ۱۴ تا ۱۸ سال هستند.(منبع: خبرآنلاین) هدف از نگارش این متن، بررسی نقش خانواده در پیشگیری از پدیده دختران فراری است. در تعریف این پدیده میتوان فرار را نوعی واکنش سازش نایافته دانست که به موجب آن نوجوان سعی دارد از محیطی که قادر به تحمل آن نیست و خود را برای تغییر آن مناسب نمیبیند، رهایی یابد. در پدیده دختران فراری، اهمیت اقدامات پیشگیرانه در محیط خانواده مهم است که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره می کنیم.
ماجرا از سلامت روانی والدین قبل از ازدواج شروع میشود
بخشی از سلامت روانی و رفتاری فرزندان را باید قبل از ازدواج پدر و مادرشان جستوجو کرد. در علل فرار دختران، عواملی به نبود شایستگی سرپرست قانونی آنها برمیگردد مانند اعتیاد والدین یا سوء استفاده جسمی، جنسی و هیجانی از فرزند، وجود اختلالات روانی، جنسی یا سوءمصرف مواد در افراد و ... که با جلسات مشاوره پیش از ازدواج قابل شناسایی است. بنابراین اگر نگرش افراد در زمان انتخاب همسر اینگونه باشد که آنها علاوه بر همسر خود، مادر یا پدر فرزندان آینده خود را هم انتخاب میکنند، در این صورت قطعاً در انتخاب خود دقت بیشتری خواهند کرد.
سبک فرزندپروری مقتدرانه نجاتبخش است
وقتی از رفتارهای ناسازگار فرزندان صحبت میکنیم، باید به شیوه تربیتی حاکم در خانواده نگاهی بیندازیم. فرزندانی که والدین مستبد دارند، محکوم به تبعیتِ بیچون و چرا از قوانین خانه هستند؛ آنها از دلیل قوانینِ موجود باخبر نمیشوند و فقط نسبت به میزان قانونمداری که در خانه دارند، ارزیابی میشوند. در مقابل فرزندانی که والدین سهلگیر دارند، در برابر خود چارچوب و قانون محکمی نمیبینند و برای تنبیه یا پاداشهای در نظر گرفته شده از سوی والدین، جدیت لازم را دریافت نمیکنند. در این میان، فرزندانی که والدین مقتدر دارند، در عین حال که ملزم به رعایت قوانین هستند، دلیل و توضیحات لازم را هم دریافت میکنند. آن ها با والدینی قاطع مواجه هستند، اما در عین حال میدانند که به نظر و خواسته آنها هم توجه میشود. این فرزندان به پختگی هیجانی بیشتری خواهند رسید.
ارتباط مثبت با فرزندان چگونه است؟
در ایجاد ارتباط سالم با فرزندان، توجه به نیازهای آنها، دخیل دانستن نظر و پیشنهادهای آنها در تصمیمات، شنیدن صحبتهای آنها و گفت وگوی مؤثر با فرزندان، تشویق و تحسین به موقع و پرورش اعتماد به نفس و عزتنفس آنها، ابراز احساسات به فرزندان، ایفای نقش نظارتی و حمایتی در شرایط مختلف، ارائه آموزش و راهنمایی در مراحل مختلف زندگی و مدیریت چالشهای ارتباطی که ممکن است اتفاق بیفتد، لازم و ضروری است. رابطه سالم با فرزندان میتواند از رفتارهای ناسازگارانه آنها پیشگیری کند و در سلامت شخصیت آنها هم مؤثر باشد.
روابط زوج ها روی فرزندان تاثیر دارد
برخی افراد از عوامل فرار دختران از خانه به اختلافات میان پدر و مادر و به موجب آن ایجاد محیطی آشفته در خانه اشاره می کنند. درگیریهای لفظی یا فیزیکی بین پدر و مادر در حضور فرزندان، موجب تنش، دغدغه فکری و احساس ناامنی در آنها میشود. نوجوانی که در دوره آرمانها و آرزوها قرار دارد، وقتی با محیطی آشفته و پرتنش مواجه میشود، برای جلوگیری از شکست و نجات آینده خود، ممکن است تصمیماتی ناسازگارانه بگیرد. گاهی نوجوان نجات خود را در ترک محیطی میبیند که قادر به تغییر آن نیست. بنابراین لازم است همسرانی که نقش پدر و مادر را ایفا می کنند، برای ایجاد یک رابطه سالم و محیطی آرام در خانه، تلاش کنند و در صورت نیاز از متخصصان این امر کمک بگیرند.
عاقبت سرکوب فرزندان تلخ است
برخی از انگیزههای فرار در نوجوان شامل اجبار اطرافیان و تحت فشار قرار دادن آنها برای رسیدن به خواستههای خود است. بنابراین وقتی نوجوان در موضع لجبازی و هنجارشکنی قرار دارد، باید مقابله با او به شیوه درستی صورت گیرد تا از رفتارهای جبرانناپذیر جلوگیری شود. مقابله درست با چنین نوجوانانی به معنی موجه دانستن رفتار آنها نیست بلکه به منظور جلوگیری از یک واکنش نادرست در مقابل رفتار اشتباه اوست. همچنین گاهی والدین برای رسیدن به خواستههایی که برای فرزندشان دارند، به سرکوب او متوسل میشوند. به طور مثال، اجبار دختر نوجوان به ازدواج، در حالی که او هیچ تمایلی به این موضوع ندارد یا والدینی که برای انجام خواسته خود، به خشونت و تهدید متوسل میشوند. فرزندان با تمام نیازی که به آموزش و حمایت دارند، صاحب اندیشه و اختیار هستند، بنابراین باید ضمن ارائه آموزشهای لازم، آنها را در تصمیمات زندگیشان سهیم بدانیم.
تشخیص به موقع اختلالهای روانی مهم است
در کنار عوامل بیرونی، بعضی از علتهای فرار دختران به ویژگیهای روانی و شخصیتی خود فرد وابسته است. شناسایی به موقع این ویژگیها در نوجوان و مداخله درمانی و آموزشی مناسب در این زمینه، میتواند تا حد زیادی مانع از بروز رفتارهای جبرانناپذیر بعدی، مانند فرار از خانه شود. اگر متوجه ویژگی در رفتار و خلق فرزندتان شدهاید که به طور جدی در روابط، انجام مسئولیتها، انگیزه و اهداف زندگی او تأثیر گذاشته ، بهتر است حتماً با یک متخصص مشورت کنید.
منبع: خراسان